اشعار علی توکلی.شعر امروز رسالتی برای آیندگان |
شعر جدید از کاظم بهمنی
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم داشتم یک عصر بر میگشتم از عبدالعظیم
از همان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ از کنارت رد شدم آرام،گفتی :مستقیم!
زل زدی در آینه اما مرا نشناختی این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق گفت مجری بعد "بسم الله الرحمن الرحیم:"
یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان خواند این بیت را که من گفته بودم آن قدیم:
"سعی من در سر به زیری بی گمان بی فایدست تا تو بوی زلف ها را می فرستی با نسیم"
شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم
موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز: "با تشکر از شما راننده خوب و فهیم"
گفتم آخر شعر تلخی بود؛با یک پوز خند گفتی اصلا شعر می فهمید!؟گفتم: بگذریم
کاظم بهمنی نظرات شما عزیزان:
عالی بود..بی نظیر..مررررسی
خوب مثل همیشه
![]()
درود جناب آقای توکلی
توفیقی بود پاسخ:سلام بر شما جناب سبحانی سعادتی بود برای ما [ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:شعر جدید از کاظم بهمنی, ] [ 15:30 ] [ علی توکلی ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |